اگر تولرانس مرکزی ناکارآمد
بود یا به دلایلی تعدادی لنفوسیت با وجود اتصال به Ag خودی با میل
پیوندی بالا، از سطح مرکزی عبور کرده و وارد بخش محیطی میشوند، مسیرهای متفاوت تولرانسهای
محیطی وجود دارند:
1-
Clonal Anergy: به عبارتی
لنفوسیت T فلج میشود یا فریز میشود و برگشتپذیر نیست. مهمترین و
اولین اتفاقی است که در بدن برای لنفوسیتی که آنتیژن خودی را میشناسد و فعال میشود،
میافتد.
در این فرآیند
لنفوسیت T آنتیژن خودی را میشناسد ولی دچار آپاپتوز نشده و نمیشود بلکه
غیرفعال شده و نمیتواند به سیستم ایمنی ذاتی و هومورال کمک کند. کل این فرآیند را
میتوان در کلمه Functional
Unresponsiveness
خلاصه کرد. (آنتیژن شناسایی شد اما پاسخ مناسب در برابر آن داده نشد.) لنفوسیتهای
T برای شناسایی یک آنتیژن و ایجاد پاسخ ایمنی به 2 پیام
احتیاج دارند:
الف) شناسایی آنتیژن
بیگانهی همراه MHC به وسیله TCR ←که این مورد، در این لنفوسیتها اتفاق میافتد.R
ب) اتصال رسپتورهای کمک
محرک (costimulatory
molecules receptors) سطح لنفوسیت T، به لیگاندهای
خود در سطح سلولهای عرضه کننده آنتیژن (DC، لنفوسیت B و ماکروفاژها) و ایجاد پیامهای تحریک و بقا در لنفوسیت(full
activation) T. مثل اتصال CD28 در T Cellبه لیگاندB7 .
اگر CD28 فعال نشود و یا CTLA4 تحریک شود، و یا APC، B7 نداشته باشد، مهار در پاسخ صورت
میگیرد.
اگر این آنتیژن
خودی باشد انتظار داریم که این پیام بقا مخابره نشود زیرا سیستم ایمنی ذاتی فعال
نشده است و مولکولهای کمک محرک بیان نشدهاند.سیگنال دوم برقرار نشده و این
لنفوسیت T دچار ناکارآمدی میشود.
·
با شناسایی مکرر آنتیژنهای
خودی توسط لنفوسیتهای T نه تنها مولکولهای کمک محرک بیان نمیشوند بلکه یکسری مولکولهای
مهارکننده بیان میشوند که مهمترین آنها CTLA4 است. CTLA4 به جای CD28 روی لنفوسیت T بیان میشود که
به B7 متصل شده و سیستم پاسخ دهی سلول را مهار میکند. علاوه بر این وقتی
لیگاندهای سطح APC مثلB7 به CTLA4 متصل شود، این لیگاند به داخل سلول کشیده شده و تجزیه میشود. (تجزیه
و مصرف B7)
·
CTLA4 با میل ترکیبی
خیلی زیاد به B7 متصل میشود و با CD28 رقابت میکند. در نتیجه لنفوسیت T فعال نمیشود.
·
APCها دودستهاند: 1- professional (DC و ماکروفاژ) که B7 دارند، 2- non-Professional (سلولهای سوماتیک مانند اپیتلیال)
که B7 ندارند و عرضه آنتیژن توسط آنها، تولرانس ایجاد میکند.