چارلز داروین
چارلز رابرت داروین ، زیستشناس بریتانیایی و واضع نظریه فرگشت است. از آثار او میتوان خاستگاه گونهها یا «منشأ انواع» (۱۸۵۹) و تبار انسان، و انتخاب طبیعی در ارتباط با جنسیت (۱۸۷۱) را نام برد. او از اعضای انجمن سلطنتی بریتانیا بود. از کتاب او با نام کامل «خاستگاه گونهها به وسیله انتخاب طبیعی» به عنوان یکی از مهمترین کتابهای دنیا یاد میشود.
چارلز رابرت داروین در ۱۲ فوریه ۱۸۰۹ در خانوادهٔ پزشکی ثروتمند از شروزبری در شهرستان شروپشر در انگلستان متولد شد. او پنجمین از شش فرزند خانواده بود. پدرش رابرت داروین و مادرش سوزانا وِجوُود هر دو از خانوادههای اصیل انگلیسی مسیحی یونیتارین بودند.
وقتی داروین هشت سال داشت مادرش درگذشت. یک سال بعد او را برای تحصیل به مدرسه شبانهروزی در شهر همسایه فرستادند. در ۱۸۲۵ پس از صرف یک سال کارآموزی در کنار پدرش برای تحصیل پزشکی به دانشگاه ادینبرو رفت. اما خشونت عملیات جراحی باعث شد که از پزشکی بیزار شود و در عوض نزد یک برده سیاهپوست آزاد شده به نام جان ادمونستن به آموختن تاکسیدرمی مشغول شود. داروین شیفته داستانهایی بود که ادمونستن از جنگلهای بارانی آمریکای جنوبی برایش تعریف میکرد.
سفر با کشتی بیگل پنج سال به طول انجامید. داروین بیشتر این مدت را صرف پویشهای زمینشناختی، بررسی سنگوارهها و مطالعه بر رویارگانیسمهای زنده کرد. او از موجودات زنده آمریکای جنوبی هزاران نمونه گرد آورد که بسیاری از آنها تا آن زمان برای دانشمندان غربی ناشناخته بودند. همه اینها به علاوه یادداشتهای مفصلی که داروین از مشاهدات خود تهیه کرده بود، در نظریهپردازیهای آینده او بسیار به کار آمدند.
در تمام طول سفر، داروین همواره از حمایتهای استاد سابقش برخوردار بود. هنسلو ترتیب چاپ نوشتههای داروین را میداد و سنگوارههایجمعآوری شده را در اختیار زیستشناسان معتبر میگذاشت؛ بطوریکه وقتی در دوم اکتبر ۱۸۳۶ بیگل به بریتانیا بازگشت، داروین در جمع دانشمندان شهرتی پیدا کرده بود.
او پس از دیداری از خانه و ملاقات با پدر به لندن رفت و گروهی از بهترین زیستشناسان را گرد آورد تا بر روی نمونههای گیاهی، جانوری و زمینشناختی جمعآوری شده مطالعه کنند. هنسلو داروین را به ریچارد اوون زیستشناس معروف معرفی کرد.
وقتی اوون در کالجپادشاه ی جراحان[۳] بر روی مجموعه سنگوارههای داروین کار کرد با کمال شگفتی متوجه شد که آن متعلق به گونههایی از جوندگان غولپیکر وتنبلهاست که نسلشان منقرض شدهاست. این کشف بیش ازپیش بر اعتبار داروین افزود.
در ۱۷ فوریه ۱۸۳۷ لایل سخنرانی خود در مقام رئیس انجمن زمینشناسی را به یافتههای ریچارد اوون درباره مجموعه سنگواره های داروین اختصاص داد با این مضمون که گونههای منقرض شده با گونههای فعلی همان منطقه در ارتباطند. در همان جلسه داروین به عنوان عضو شورای انجمنزمینشناسی برگزیده شد.
نگارش کتاب ی درباره زمینشناسی آمریکای جنوبی و تألیف کتاب چند جلدی «جانورشناسی کشتی بیگل» از جمله دیگر پروژههایی بود که داروین در آن مشارکت کرد.
فعالیتهای علمی شدید داروین تا اواسط ۱۸۳۷ ادامه یافت. در این زمان او به توصیه پزشکان از فشار کار کم و برای استراحت در ییلاق اقامت کرد.
این مرخصی یک ساله فرصت مناسبی برای وی بود تا بیش از پیش روی موضوع مورد علاقهاش یعنی تحقیق در مورد نظریه فرگشت متمرکز شود.
داروین ابتدا به هیچ وجه در پی به چالش کشیدن فرضیهٔ ثبات گونهها نبود ولی ادامهٔ تحقیقات سؤالات بیپاسخ زیادی پیش پایش میگذاشت. یک سال پیش از شروع سفر، کتاب جنجالبرانگیزی از چارلز لایل منتشر شده بود به نام «اصول زمینشناسی» که داروین نسخهای از آن را همراه خود داشت.
نویسنده در این کتاب مدعی شده بود که سطح زمین بر اثر فرایندهای تدریجی تغییر میکند و دگرگونی پوسته زمین جریانی یکنواخت در طبیعت در طول تاریخ این کرهاست. وی توضیح میدهد که هر نوع موجود زنده ابتدا در مرکزی رشد میکند و از آن نقطه پخش شدهاست و نشان داد که مدتی دوام آورده تا تدریجاً از بین رفته و جای خود را به انواع دیگر دادهاست و آن را اصل مراکز آفرینش مینامد.
از این رو او نتیجه گرفت که پیدایش انواع جدید جریانی پیوسته و یکنواخت در طول تاریخ زمین است.
این نظریات که کاملاً بر خلاف باورهای رایج زمانه بود، سر و صدای زیادی در محافل علمی برانگیخت. داروین با بررسی لایههای سنگی و سنگواره ها در نقاط مختلف شواهد زیادی در تأیید نظریات لایل یافت. در جزایر گالاپاگوس اوفسیل هایی بسیار نزدیک ولی نه کاملاً همانند با اشکال زنده پیدا کرد.
وی مشاهده کرد که لاکپشت های ساکن در هر جزیره اندکی با لاکپشتهای جزیره مجاور متفاوتند و سهره های جزیره های مختلف تفاوت کمی با یکدیگر دارند. از نظر داروین بهترین توضیح آن بود که گونهها تغییر میکنند و اعضای هر گونه نیای مشترکی دارند.
چهل سال پیش از او دانشمندی به نام تامس مالتوس در مقالهای مدعی شده بود که سرعت رشد جمعیت آدمیان بیش از میزان تولید غذاست و چنانچه جمعیت بشر به طریقی کنترل نشود، با گذشت چند دهه غذای کافی برای همگان وجود نخواهد داشت و آدمی مجبور است برای به دست آوردن آن مبارزه کند.
داروین دریافت که آموزههای مالتوس نظریات او را تکمیل میکند. او نتیجه گرفت که پس از ایجاد تغییر در موجودات زنده، انواعی که با محیط طبیعی ناسازگار گشتهاند حذف میشوند و انواعی که تغییراتشان آنها را با محیط طبیعی سازگارتر کردهاست، جای آنها را میگیرند. داروین این پدیده راانتخاب طبیعی نامید.
از سال ۱۸۳۶ تا ۱۸۵۸ داروین مخفیانه و در اوقات فراغت روی نظریهٔ انقلابیش کار میکرد. او دیگر به وجود فرگشت موجودات زنده یقین پیدا کرده بود ولی از آن بیم داشت که با علنی کردن آن از سوی گروههای تندرو به کفرگویی متهم شود. او که میدانست با مطرح شدن نظریهاش چه جنجالی در جامعه و محافل علمی بر پا میشود، کوشید با انجام دادن آزمایشهای فراوان روی گیاهان و جانوران و استفاده از تجربیات پرورشدهندگان کبوتر وخوک شواهد کافی و علمی برای نظریهاش فراهم آورد.
پژوهشهای داروین به آرامی پیش میرفت. در سال ۱۸۴۲ مقاله خلاصهای از نظریهاش تألیف کرد و در سال ۱۸۴۴ رسالهای ۲۴۰ صفحهای درباره انتخاب طبیعی نوشت. با وجود اصرار دوستان، وی همچنان در انتشار گسترده نظریاتش مردد بود و نتایج تحقیقات خود را فقط با برخی همکاران نزدیکش همچون چارلز لایل و جوزف دالتون هوکر در میان میگذاشت؛
اما دریافت نامهای در ژوئن ۱۸۵۸۸ داروین را واداشت تا تردیدهایش را کنار بگذارد. نویسنده نامه زیستشناس جوانی بود به نام آلفرد راسل والاس که در بورنئو کار میکرد. او نیز درباره فرگشت به همان اندیشههای داروین رسیده بود.
داروین ظرف دو هفته مقالهای تهیه کرد و همراه با مقاله والاس به «انجمن علمی لینیان» (Linnean Society of Londonn) فرستاد. دوستانش ترتیبی دادند که هر دو مقاله با هم عرضه شود اما همراه با مدارکی که حق تقدم داروین را ثابت کند. داروین که ارادهاش بر اثر آگاهی از وجود رقابت برانگیخته شده بود پس از ارائه مقاله شروع به نوشتن کتابی کرد با عنوان «پیرامون آغاز گونهها به وسیله انتخاب طبیعی یا بقای نژادهای اصلح در تنازع برای بقا».
در این کتاب که بعدها به عنوان «آغاز گونهها» مشهور شد، وی کوشید نظریه فرگشت به وسیله انتخاب طبیعی را توضیح دهد و مدارک علمی برای آن ارائه کند.
لطفا در نظر سنجی وبسایت شرکت کنید و در صورت امکان اندیشه خود را در ارتباط با این مطلب در قسمت نظرات بنویسید.